در این قسمت برای شما معنی شعر درس اول فارسی دهم با عنوان چشمه و سنگ رو قرار دادیم ! این شعر رو حتما باید با تمامی آرایه هاش خوب خوب خوب یادبگیرید تا بتونید تو امتحانات و پرسش های معلم ها و تست ها ازش بر بیاید ! همچنین از معلما خواهش میکنیم از شعر رو به صورت کامل و جامع ! به بروبَچز درس بدن تا خوب یادبگیرن. خب وقت رو تلف نکنیم و بریم سراغ معنی شعر درس اول فارسی دهم چشمه و سنگ !
معنی بیت 1 (قلمرو فکری) : چشمه ای پرخروش و مغرور و شتابان از زیر سنگ به جریان افتاد.
قلمرو ادبی :چهره نما :کنایه از عبور کردن با غرور و تفاخر
قلمرو زبانی : چهره نما : خود نما
معنی بیت 2 : گاهی کفی چون صدف سفید بر دهن گرفته و گاهی چون تیر بسوی هدف سریع می رفت.
قلمرو ادبی :کف بر دهان زدن :کنایه از سفیدی
تیر برهدف : کنایه از سریع و مستقیم رفتن
چون صدف : تشبیه
جناس : صدف و هدف
تناسب : دهان و کف
معنی بیت 3 : چشمه گفت: من در این معرکه یکتا و یگانه هستم و مایه ی افتخار گلبن و صحرا می باشم.
قلمرو ادبی :تاج سر بودن : کنایه از مایه ی افتخار
تاج و سر / گلبن و صحرا : تناسب
سر گلبن و صحرا : تشخیص
گلبن مجاز از : باغ
قلمرو زبانی:
معرکه : میدان
گلبن : بوته گل
معنی بیت 4 : وقتی تند و تیز حرکت میکنم (جاری میشوم)، سبزه در آغوش من (سبزۀ قرارگرفته برکنارههای جوی آب) سر و تنم را غرق بوسه میکند.
معنی واژگان: بِدَوَم: در اینجا: با سرعت جاری شوم.»
آرایه ها: چشمه: تشخیص و استعاره / سبزه : تشخیص و استعاره / مراعات نظیر: آغوش ، سر، دوش / سر و دوش : مجاز از تمام وجود چشمه / بوسه زدن : کنایه از سپاسگزاری کردن
معنی بیت 5 : اگر موج نداشته باشم و آرام باشم ماه رخ خود را در من می بیند.
قلمرو ادبی :شکن : استعاره از موج
مو : استعاره از آب چشمه
(دانش آموزان هنوز استعاره نیاموخته اند . پس گفتن آن ضروری نیست )
مصراع اول :کنایه از آرام شدن
مو و شکن :تناسب
بیت دارای تشخیص و تشبیه پنهان است.
قلمرو زبانی :
شکن : تاب و پیچش مو
در بر من ره چو به پایان برد از خجلی سر به گریبان برد
معنی بیت 6 و 7: وقتی قطره ی باران روی زمین می افتد گلها و گیاهان زیادی را می رویاند اما وقتی در دامن من (چشمه) می افتد خجالت زده و محو میشود.
قلمرو ادبی: خاک: مجاز گوهر : مجاز
(مجاز در درس نهم مطرح می شود پس آموزش آن در این درس ضرورتی ندارد )
ره به پایان بردن و سر به گریبان بردن : کنایه
در و بر:جناس سرقطره :تشخیص
بیت شش تلمیح به باور عامیانه : تبدیل قطره به در
معنی بیت 8 : وقتی قطره ی باران روی زمین می افتد گلها و گیاهان زیادی را می رویاند اما وقتی در دامن من (چشمه) می افتد خجالت زده و محو میشود.
قلمرو ادبی معنی شعر درس اول فارسی دهم :
خاک:مجاز گوهر : مجاز
(مجاز در درس نهم مطرح می شود پس آموزش آن در این درس ضرورتی ندارد )
ره به پایان بردن و سر به گریبان بردن : کنایه
در و بر:جناس سرقطره :تشخیص
بیت شش تلمیح به باور عامیانه : تبدیل قطره به در
معنی بیت 9 : زندگی گل با همه ی رنگارنگی و زیبایی از وجود منست.
قلمرو ادبی :
نغمه ی حروف: گ
زندگی گل :تشخیص
پرتوی من :تشبیه پنهان
از پرتو کسی زیستن : کنایه از نیازمند او بود
معنی بیت 10 : زندگی گل با همه ی رنگارنگی و زیبایی از وجود منست.
قلمرو ادبی :
نغمه ی حروف: گ
زندگی گل :تشخیص
پرتوی من :تشبیه پنهان
از پرتو کسی زیستن : کنایه از نیازمند او بود
دید یکی بحر خروشنده ای سهمگنی ، نادره جوشنده ای
معنی بیت 11 و 12 : بدینگونه آن مست شده از غرور (چشمه) رفت و وقتی کمی از سرچشمه خود دور شد، دریای خروشنده ،ترسناک و جوشندهای دید.
?نعره بر آورده ، فلک کرده کر دیده سیه کرده ،شده زهره در
قلمرو فکری :از صدای خروش دریا گوش فلک کر شده و بسیار ترسناک بود و مایه ی تعجب شده بود.
قلمرو ادبی :
نعره ی دریا :تشخیص
در و کر: جناس
دیده سیه کردن: کنایه از خشمگین شدن یا متحیر شدن
زهره پاره شدن : کنایه از ترسیدن
معنی بیت 13 : دریای هولناک درست مانند زلزلهای بود که خود را در آغوش ساحل رها میکرد.
قلمرو ادبی : مانند زلزله : تشبیه تن ساحل و دریا : تشخیص
یله : تکیه (در این بیت)
خواست کزان ورطه قدم درکشد خویشتن از حادثه برتر کشد
معنی بیت 14 و 15 : چشمۀ کوچک هنگامی که به آنجا رسید و آن غوغا و فریاد دریا را دید. خواست تا خود را از آن مهلکه و حادثه نجات دهد.
قلمرو ادبی :نغمه ی حروف : ه
دیدن و قدم درکشیدن برای چشمه: تشخیص
قدم در کشیدن : کنایه از عقب نشینی
قلمرو زبانی : ورطه : گرداب ،مهلکه
معنی بیت 16 : اما آنچنان ساکت و متعجب شد که با وجود همۀ شیرین سخنیها فقط گوش کرد و چیزی نگفت.
قلمرو ادبی : آرایه: تشخیص - کنایه (گوش ماندن کنایه از خاموش شدن) - حسآمیزی (شیرین سخنی)
گوش ماند: کنایه از سکوت
شیرین سخنی: حسامیزی
گوش و سخن: تناسب
گوش مجاز از : شنیدن
کــارگـاه مـتن پژوهـــی
2- معنای واژههای مشخّص شده را با معادل امروزی آنها مقایسه کنید.
در بُنِ این پردۀ نیلوفری
کیست کند با چو منی همسری؟
واژه «همسری» در گذشته به معنای «برابری» بوده اما امروزه به معنای «زوج» (شوهر یا زن) است.
راست به مانند یکی زلزله
داده تنش بر تن ساحل، یَله
واژه «راست» نیز در گذشته به معنای «درست» بوده اما کاربرد امروزی آن در معنای «مستقیم» و«خط راست» است.
3- بیت زیر را براساس ترتیب اجزای جمله در زبان فارسی، مرتّب کنید و نام اجزای آن را مشخّص نمایید.
گشت یکی چشمه ز سنگی جدا
غُلغله زن، چهره نما، تیز پا
یکی چشمه، (نهاد) غلغله زن (قید) و چهره نما و تیز پا ز سنگی جدا (مسند) گشت. (فعل اسنادی)
4- در بیت پانزدهم، کدام گروه اسمی، در جایگاه مفعول قرار دارد؟
آن همه هنگامۀ دریا
1- پس از رسیدن به دریا، چه تغییری در نگرش و نحوهٔ تفّکر «چشمه» ایجاد شد؟ به کوچکی و حقارت خود پی برد و از غرور و خودبینی دست برداشت و محو عظمت و بزرگی دریا شد.
2- معنای بیت زیر را به نثر روان بنویسید.
نعره بر آورده، فلک کرده کر
دیده سیه کرده، شده زَهره در
دریایی که خروشش گوش همه را کر کرده بود، چشمان ترسناک و هراس انگیز داشت.
3- سرودۀ زیر از سعدی است، محتوای آن را با شعر نیما مقایسه کنید.
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من کیستم؟
گر او هست حقّا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
بلندی از آن یافت کو پست شد
در نیستی کوفت تا هست شد
تأکید هر دو سروده بر فروتنی و تواضع و نیز پرهیز از غرور و خودبینی است. چشمهای که در شعر نیما مغرور و متکبر است و همه کس را به چشم حقارت میبیند با دیدن عظمت دریا سکوت اختیار میکند اما قطره باران در شعر سعدی متواضع و فروتن است و این تواضع سبب میشود که او با ارزش شود.
4- دوست دارید جای کدام یک از شخصیتهای شعر نیما (چشمه، دریا) باشید؟ برای انتخاب خود دلیل بیاورید.
خلاصۀ دانشها
دانشـمندی در بیابـان بـه چوپانی رسـید و به او گفـت: چـرا بـه جـای تحصیـل علـم، چوپانی میکنـی؟ چوپـان در جـواب گفـت: آنچـه خلاصـۀ دانشهاست، یاد گرفتهام. دانشمند گفت: خلاصۀ دانشها چیست؟ چوپان گفت: پنج چیز است:
ـ تا راست، تمام نشده، دروغ نگویم.
ـ تا مال حلال تمام نشده، حرام نخورم.
ـ تـا از عیـب و گنـاه خود، پاک نگردم، عیب مردم نگویم.
ـ تا روزی خدا تمام نشـده، به در خانۀ دیگری نروم.
ـ تا قدم به بهشـت نگذاشتهام، از هوای نفس و شـیطان غافل نباشـم.
دانشمند گفـت: حقـّا کـه تمام علم را دریافتـهای. هرکس ایـن پنج خصلت را داشته باشد، از آب حقیقت علم و حکمت، سـیراب شده است.
(داستانهای صاحبدلان، به کوشش محمدی اشتهاردی)
نویسنده: احمدرضا مرادی