در این قسمت برای شما معنی شعر درس سوم فارسی دوازدهم با عنوان آزادی رو قرار دادیم ! این شعر رو حتما باید با تمامی آرایه هاش خوب خوب خوب یادبگیرید تا بتونید تو امتحانات و پرسش های معلم ها و تست ها ازش بر بیاید ! همچنین از معلما خواهش میکنیم از شعر رو به صورت کامل و جامع ! به بروبَچ درس بدن تا خوب یادبگیرن. خب وقت رو تلف نکنیم و بریم سراغ معنی شعر درس سوم فارسی دوازدهم ، آزادی !
نالهٔ مرغ اسیر این همه بهر وطن است مسلک مرغ گرفتارِ قفس، هم چو من است
نالهٔ مرغ گرفتار در قفس (این شعر که در زندان سرودهام) همه برای وطن است. روش نالیدنِ پرندهٔ گرفتار در قفس به مانند نالهٔ مِن شاعرِ زندانی است.
ناله استعاره از شعر شاعر / مرغ اسیر استعاره از خود شاعر / مرغ، قفس، اسیر: مراعاتنظیر / مصراع دوم: تشبیه؛ مسلک مرغ گرفتار قفس مانند مسلک من است.
همّت از باد سحر میطلبم گر ببرد خبر از من به رفیقی که به طَرْف چمن است
از باد سحر یاری میخواهم تا خبرِ من گرفتار را به دوستان آزادم برسانند و آنها را از حال من آگاه سازد.
تشخیص (کمک خواستن از باد سحر) - استعاره (چمن استعاره از سرزمین آزاد) - جناس ناقص افزایشی (من و چمن)
فکری ای هم وطنان، در ره آزادی خویش بنمایید که هرکس نکند، مثل من است
ای هموطنان، برای آزادی خود و وطن خود فکری بکنید که اگر چارهای نیندیشید، دیگران نیز مانند من به خاطر وطن، گرفتار خواهند شد.
تشبیه (آن فرد مثل من است)
خانهای کاو شود از دست اجانب آباد ز اشک ویران کُنش آن خانه که بیت الحَزَن است
وطن اگر به دست بیگانگان آباد شود، آن را باید با اشک ویران کرد (باید به حال آن وطن گریه کرد و تأسّف خورد) که آن وطن، دیگر ماتمکده است و نه وطنی شاد و آباد.
مجاز (خانه مجاز از وطن) - تناسب (اشک و بیت الحَزَن) - تکرار (خانه)
جامهای کاو نشود غرقه به خون بهر وطن بِدَر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است
آن لباسی که بر تن داریم اگر در راه وطن غرقه به خون نگردد، باید آن را پاره کرد و دور انداخت زیرا که آن، لباس رسوایی است و بیارزشتر از کفن است. (جانی که در راه وطن شهید نشود، نباید زندگی داشته باشد.)
کنایه (غرقه به خون شدن جامه کنایه از شهید شدن) - تناسب (جامه و تن) - واجآرایی (تکرار صامت «ن»)
آن کسی را که در این مُلک، سلیمان کردیم ملّت امروز یقین کرد که او اهرمن است
(دیوان اشعار، ابوالقاسم عارف قزوینی)
آن کسی را که در این کشور به پادشاهی رساندیم و او را چون سلیمان عادل میدانستیم، اکنون ملت ایران یقین حاصل کردهاند که وی (محمدعلی شاه) اهریمن است که به جای سلیمان بر تخت نشسته است. (این تخت فرمانروایی و پادشاهی ایران، جای فردی چون حضرت سلیمان است نه جای اهریمن.)
تضاد (اهریمن و سلیمان) - تناسب (ملّت و مُلک) - تلمیح (اشاره به داستان حضرت سلیمان و ربوده شدن انگشتری او توسط دیو)
دفترِ زمانه
هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت
هرگز غم و غصهٔ کم و زیادیِ مال و مقام این دنیا را نداشتم.
مجاز (دل مجاز از وجود) - تضاد (بیش و کم) - تکرار (غم، کم و ببیش) - کنایه (غم کم و بیش نداشتن کنایه از اهمیت نداشتن مادیات) - جناس ناقص (غم و کم)
در دفترِ زمانه فتد نامش از قلم هر ملّتی که مردم صاحب قلم نداشت
هر ملّتی که اندیشمند نداشته باشد در طول تاریخ و روزگار فراموش میشود.
اضافهٔ تشبیهی (دفتر زمانه) - کنایه (از قلم افتادن کنایه از فراموش شدن / صاحب قلم ودن کنایه از فرهیخته و خردمند بودن) - مراعاتنظیر (دفتر، قلم و صاحب قلم)
در پیشگاه اهل خرد نیست محترم هرکس که فکر جامعه را محترم نداشت
هر کسی که به رأی اکثریت جامعه احترام نگذارد و خِرد جمعی را نپذیرد، در دیدگاه خردمندان، شخص محترمی نیست.
تناسب (اهل خرد و فکر) - تکرار (محترم)
با آنکه جیب و جام من از مال و می تهی است ما را فراغتی است که جمشید جم نداشت
با اینکه از امکانات زندگی بهرهای ندارم، اما به سبب وارستگی، به چنان آسایشی رسیدهام که حتی پادشاهی چون جمشید نداشت.
لف و نشر مرتب (جیب و جام ==> مال و می) - جناس ناقص (جام و جم - مال و ما) - واج آرایی (صامت «ج» و «م») - تلمیح (به داستان جمشید و جامش) - کنایه (خالی بودن جیب از مال کنایه از فقیر بودن / خالی بودن جام از می کنایه از شاد نبودن).
انصاف و عدل داشت موافق بسی ولی چون فرّخی، موافقِ ثابت قدم نداشت
(دیوان اشعار، فرّخی یزدی)
عدل و انصاف (دادگستری) پیروان زیادی دارد (بسیاری دم از عدل و انصاف میزنند)، اما مانند فرخی موافق ثابت قدم و استواری ندارد.
تکرار (موافق) - تناسب (انصاف و عدل) - کنایه (ثابت قدم بودن کنایه از محکم بودن، ایستادگی کردن)
کارگاه متن پژوهی
۱- معنای واژهٔ «همّت» را در بیتهای زیر بررسی کنید.
الف)
همّت اگر سلسله جنبان شود مور واند که سلیمان شود
وحشی بافقی
ب)
همّتم بدرقهٔ راه کن ای طایر قدس که دراز است و ره مقصد و من نو سفرم
(حافظ)
توضیح: در بیت اول «همت» به معنی «اراده و تلاش» امّا در بیت دوم «همّت» به معنای «طلب دعای خیر» و مدد خواستن از روح پیر یا مرشد برای رسیدن به کمال است.
۲- در بیت زیر، «نهاد» و «مسند» را مشخّص کنید.
در پیشگاه اهل خرد نیست محترم هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت
محترم: مسند / هرکس: نهاد
۳- در کدام بیتها، یکی از ارکان جمله حذف شده است؟ نوع حذف را مشخّص کنید.
بیت ۳: بنمایید که هرکس [فکر] (حذف) نکند، مثل من است => حذف به قرینهٔ لفظی
بیت ۵: بِدَر آن جامه که [آن جامعه] (حذف) ننگ تن [است] (حذف) و کم از کفن است => حذف به قرینهٔ لفظی
بیت ۴: ز اشک ویران کُنش آن خانه که [آن خانه] (حذف) بیت الحَزَن است => حذف به قرینهٔ لفظی
بیت ۱: آری [دلم] (حذف) نداشت غم که غم بیش و کم نداشت => حذف به قرینهٔ لفظی
با آنکه جیب و جام از مال و می تهی است / ما را فراغتی است که [آن فراغت را] جمشید جم نداشت ==> حذف به قرینهٔ لفظی
انصاف و عدل داشت موافق بسی ولی / چون فرخی، [انصاف و عدل] موافقِ ثابت قدم نداشت ==> حذف به قرینهٔ لفظی
۱- شعر «آزادی»، نمونهای از اشعار وطنی عارف قزوینی است که به سلطهٔ بیگانگان و بیدادگری محمّد علی شاه اشاره دارد؛ با توجّه به این نکته و مفهوم بیتهای زیر را بنویسید.
آن کسی را که در این ملک سلیمان کردیم ملّت امروز یقین کرد که او اهرمن است
معنی: آن کسی را که در این سرزمین (ایران) به پادشاهی رساندیم، امروز مردم مطمئن شدند که او شیطان است.
مفهوم: به پادشاهی رساندن محمدعلی شاه ظالم از طرف مردم یک اشتباه بود. (محمد علی شاه پادشاه ظالمی است)
خانهای که کاو شود از دست اجانب آباد ز اشک ویران کُنش آن خانه که بیتالحَزَن است
معنی: آن کشوری که به دست بیگانگان آباد شود آن را با اشک ویران کن؛ زیرا آن خانه، خانهٔ غم و اندوه است.
مفهوم: تکیه داشتن مردم خود - محمدعلی شاه بیگانه پرست بود.
۲- در متن درس، مقصود از موارد زیر چیست؟
الف) رفیقی که به طَرْف چمن است => علامه علیاکبر دهخدا
ب) مردم صاحب قلم => روشنفکران، نویسندگان و شاعران خردمند
۳- به غزلهایی که محتوای آنها بیشتر مسائل سیاسی و اجتماعی است، غزل اجتماعی میگویند؛ در عصر مشروطه با توجّه به دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی، این نوع غزل رواج یافت؛ در سرودههای شاعرانی چون محمدتقی بهار، عارف قزوینی و فرّخی یزدی میتوان نمونههای آن را یافت.
- از این دیدگاه، متن درس را تحلیل و بررسی کنید.
تا قبل از مشروطیت، غزل محتوایی کاملاً عاشقانه و عارفانه داشت؛ اما بعد از مشروطه محتوای غزل، سیاسی - اجتماعی شد و شاعران به مشکلات مردم توجه کردند. هر دو غزل به بیان مسائل سیاسی - اجتماعی توجه دارد. آزادی خواهی، وطن پرستی، بیگانهپرستی و ... از جمله مسائل مهمی هستند که این دو شاعر به آنها توجه نمودهاند.
۴- فرّخی یزدی، در بیت آخر، خود را با کدام ویژگی معرّفی میکند؟
عدالت خواهی شاعر و ثابت قدم بودن او در این راه
۵- با توجّه به ادبیّات پایداری، مضمون مشترک ابیات زیر را بنویسید.
جامهای کاو نشود غرق به خون بهر وطن بِدَر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است
(عارف قزوینی)
فرّخی ز جان و دل میکند در این محفل دل نثار استقلال، جان فدای آزادی
(فرّخی یزدی)
مضمون مشترک: شهادت طلبی و فدا کردن جان در راه وطن و آزادی
در لحظات اوّل عملیات که خطوط دشمن شکسته شد، پشت سر نیروهای ما ارتفاعات موسوم به «کلّه قندی» بود که دشمن با استقرار سلاحهای زیادی قلّه را در دست داشت. شهید ساجدی با توجّه به اینکه نسبت به همهٔ مسائل آگاهی داشت، روحیهٔ خود را نباخته، احداث یک خاکریز دوجداره را تنها راه حل میدانست. با توجّه به امکانات محدود مهندسی و دید و تسلّط دشمن، قبول و اجرای این طرح خیلی سخت بود. به ویژه که لازم بود در فاصله زمانی شب تا سپیده دم اجرا و احداث میشد ولی ایشان به اجرای این طرح ایمان داشت و با قاطعیّت میگفت: «خاکریز را صبح تحویل میدهیم.»
عملیات احداث خاکریز شروع شد. آن شب برادران جهاد و در رأس آنها شهید ساجدی، آرام و قرار نداشتند. در اوّلین دقایق صبح، احداث این خاکریز هشت نه کیلومتری به پایان رسید و خاکریزی که به کمک دو نیروی مهندسی شروع شده بود، تقریبا در وسط به هم رسیدند و اتمام خاکریز روحیّهٔ عجیبی در بین برادران جهادگر و رزمنده ایجاد کرد امّا این کار شهید ساجدی را راضی نمیکرد. او پیش بینی میکرد که با توجّه به تسلّط دشمن بر ارتفاعات رو بهرو و ارتفاعات پشت، امکان زیر آتش گرفتن بچّهها وجود دارد؛ به همین دلیل، مرحلهٔ دوم کار را شروع کرد. خاکریزی به طول چند کیلومتر در پشت خاکریز اوّل که از آن به عنوان خاکریز دو جداره یاد میشود، احداث نمود.
آن روز با تدبیر حساب شدهٔ شهید ساجدی، رزمندگان توانستند در برابر نیروهای دشمن مقاومت کنند و به پیروزی رسند.
نویسنده: احمدرضا مرادی